Tell Off

    American: ˈtelˈɒf British: telɒf
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    phrasal verb B2
    توبیخ کردن، مردود شمردن، مواخذه کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    phrasal verb
    شمردن و کنار گذاشتن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد tell off

    1. verb reprimand; criticize harshly
      Synonyms:
      scold reprimand rebuke reproach censure lecture chide criticize harshly upbraid berate take to task rail reprove give piece of one’s mind tick off rake over the coals give tongue-lashing revile vituperate
      Antonyms:
      praise compliment

    ارجاع به لغت tell off

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tell off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tell off

    لغات نزدیک tell off

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه